بسیاری از استارتآپها و کسب و کارهای نوپا با ایده خیلی خوبی شروع به کار میکنند اما بعد از مدت کوتاهی با شکست مواجه میشوند. شاید ناامید کننده به نظر برسد اما باید بدانید که حدود ۲۰٪ از کسب و کارها در سال اول کاری خود شکست میخورند و این نرخ با گذشت زمان بیشتر هم میشود.
اما چه چیزی سبب میشود یک تیم باانگیزه و با یک هدف جذاب به این راحتی شکست بخورد و از چرخه کسب و کار حذف شود؟ در این مطلب به ۷ مورد از مهمترین این دلایل اشاره میکنیم.
1. نداشتن طرح بیزنس مناسب
ممکن است از یک ایده جذاب اولیه و خاص شروع کنید، اما مشکل جایی شروع میشود که بسیاری از استارتآپها تصور میکنند داشتن یک ایده اولیه پرتقاضا کافیست. یک ایده ایده آل برای شروع کار عالیست، اما برای رسیدن به موفقیت بلند مدت باید آن را با یک طرح تجاری جامع ترکیب کنید.
اگر برنامه ریزی کافی و جامع نداشته باشید، به این معنی است که باید روزانه با چالشهای مختلف و استراتژيهای مختلف دست و پنجه نرم کنید که میتواند خسته کننده باشد. مهم است که یک نقشه راه ایجاد کنید که تا سالهای آینده هم بتوانید به آن مراجعه کنید.
این نقشه راه به چیدن استراتژيهای صحیح کمک میکند و به کار سازمانی شما نظم خواهد داد.
۲. استخدام افراد اشتباه
شروع کار یک استارت آپ میتواند با تعداد نفرات کم انجام شود، اما بعد از تبدیل آن به یک شرکت نوپا، خواه ناخواه مجبورید کارمندانی را استخدام کنید. این جاست که یکی از مهمترین چالشها شروع میشود.
بسیاری از افراد در شروع کار وسوسه میشوند دوستان و آشنایان خود را استخدام کنند و در واقع نیازهای شغلی را به کل نادیده میگیرند. انجام این کار ریسک بزرگی است و در نهایت میتواند به نابودی کسب و کار شما منجر شود. اهمیت زیادی دارد که هم مهارتهای نرم و هم سخت را در نظر بگیرید و مثلا در حوزه مدیریتی با در نظر گرفتن بازار کار رشته MBA، فرد مناسب را استخدام کنید.
برای استخدام افراد وقت بگذارید و البته حقوق و مزایای مناسبی را هم در نظر بگیرید که افراد حرفهایتر علاقه به همکاری با شما داشته باشند.
۳. مشکلات مالی
این مورد احتمالا یکی از اولین دلایلی است که به ذهن خودتان هم میرسد و نیازی به توضیح ندارد. یکی از مشکلات بسیار رایج در استارتآپها فقدان سرمایه گذاری کافی است. استارتآپها باید تلاش زیادی برای علاقهمند ساختن سرمایهگذاران بالقوه به ایدهشان انجام دهند تا آن را جذابتر کنند، بنابراین باید در مورد طرح کسبوکار و استراتژیهای بازاریابی خود توضیح جامع و کافی داشته باشند.
خیلی اوقات هم ممکن است کسب و کارها بتوانند سرمایه کافی را جذب کنند، اما با خرج کردن آن در راههای نادرست در نهایت به مشکل میخورند. در چنین موقعیتهایی مدیریت ام بی ای میتواند کمک زیادی به برنامه ریزی صحیح کند.
۴. عدم تحقیقات بازار
یکی دیگر از مشکلات بسیاری از استارتآپها عدم تحقیقات بازار صحیح است. تحقیقات بازار اندازه و روند بازار را برای هدف بالقوه شما مشخص میکند و در درجه بعدی اطلاعات بسیار ضروری و مفیدی را در مورد میزان رقابت و نیازهای کاربران در اختیار شما قرار میدهد.
بنابراین هرچقدر هم که ایده جذابی داشته باشید، تا وقتی پارامترهای گفته شده را تعیین نکنید نمیتوانید از موفقیت خود مطمئن باشید. این موضوع در زمینههای دیگر هم صدق میکند، مثلا کسی که میخواهد رشته مدیریت ام بی ای را بخوان، در ابتدا باید با بازار کار رشته MBA به خوبی آشنا شود. برای رقابتی بودن، محصول شما باید هم کاربردی و هم کاربر پسند باشد و انتظارات او را به خوبی برآورده کند.
۵. رهبری ضعیف
داشتن یک تیم قوی و با استعداد بسیار خوب است، اما اگر این تیم هدایت کننده خوبی نداشته باشد، باز هم نمیتواند در کار خود موفق باشد. از مهمترین ویژگیهای یک رهبر این است که بتواند به تیم خود انگیزه دهد و محیط مناسبی برای رشد ایجاد کند، به علاوه برنامه ریزی و هدف گذاری صحیحی هم داشته باشد.
یک رهبر باید انتظارات درست و منطقی از کار خود و تیمش داشته باشد و به کلیت شرکت کمک کند تا بتواند به اهداف در نظر گرفته شده برسد. برای این کار بهتر است که مدیر تیم در رشتهای مرتبط مانند مدیریت ام بی ای تحصیل کرده باشد تا بتواند راه حلهای متناسبی را برای موقعیتهای مختلف ارائه دهد.
۶. عدم استفاده از تکنولوژيهای مختلف
فناوری از آن چیزهایی است که نحوه تجارت و کارآفرینی را به شدت متحول کرده و استارتآپها هم در این موضوع دخیل هستند. از ابزارهای اتوماسیون گرفته تا پلتفرمهای بازاریابی، هوش مصنوعی و حتی یادگیری ماشین، فناوریهای مختلفی وجود دارند که میتوانند در پیشرفت استارتآپها نقش بسیار مهمی را بازی کنند.
در این میان استفاده صحیح از این ابزارها نه تنها مفید است، بلکه ضرورت بالایی هم دارند. فراموش نکنید که رقبا از همین ابزارهای کمک میگیرند و همین آنها را در این مسابقه جلو میاندازد، به علاوه استفاده از این امکانات میتواند سبب شود کارمندان روی کارهای مهمتر تمرکز کنند و راحتتر به اهداف خود دستیابی داشته باشند.
۷. عدم سازگاری با تغییرات بازار
بازار کار همیشه آنطور که به آن وارد شدهاید باقی نمیماند. ممکن است در ابتدای کار تحقیقات خوبی هم کرده باشید و با دانش کافی وارد آن شده باشید، اما آیا همین کافیست.
بسیاری از کسب و کارها در ابتدا کار خود را قوی شروع میکنند و با یک برنامه دقیق وارد بازار میشوند، اما نکته این جاست که در صورت نیاز بتوانید طرح کسب و کار خود را تغییر دهد و متناسب با نیاز بازار انعطاف پذیر باشد. فراموش نکنید که بازار مدام در حال تغییر است و برای ادامه دادن مجبورید خود را با آن هماهنگ کنید.
به طور مثال در دوران کرونا کسب و کارهایی که به سرعت به سمت دیجیتالی شدن تغییر مسیر دادند توانستد خود را نجات دهند. برای موفقیت در این زمینه توصیه میکنیم از آخرین اخبار صنعت، روندها و رفتارهای مصرف کننده باخبر باشید تا متناسب با آنها بتوانید تصمیم گیری کنید.
جمع بندی
دلایل بسیار زیادی برای شکست یک استارت آپ وجود دارد که وابستگی زیادی به نوع کسب و کار و محل انجام آن یا جامعه هدف دارد. با این که احتمال شکست خوردن یک استارت آپ اصلا کم نیست، اما همه چیز آنقدرها هم ناامید کننده نیست.
کافیست بیگدار به آب نزنید و با تحقیقت جامع و کافی، یک برنامه بلند مدت و کارشناسی شده بنویسید و البته افراد مناسب برای این کار را استخدام کنید. موارد اشاره شده در این مطلب را در گوشه ذهن خود داشته باشید و فراموش نکنید برای رسیدن به موفقیت، به تلاش بسیار و انگیزه کافی نیاز دارید.
نوشته ۷ عامل شکست استارت آپ ها و شرکت های نوپا اولین بار در هفتهنامه شنبه. پدیدار شد.
آخرین دیدگاهها