دور زدن پلتفرمها، که به آن (Disintermediation) گفته میشود، به وضعیتی اشاره دارد که در آن فروشندگان و خریداران برای اجتناب از پرداخت کمیسیون، معاملات خود را خارج از پلتفرم انجام میدهند. اگرچه این عمل ممکن است در نگاه اول به نفع طرفین به نظر برسد، اما میتواند پیامدهای نامطلوبی داشته باشد:
ریسکهای امنیتی و پرداختی
هنگامی که معاملات خارج از پلتفرمهایی مثل آچاره انجام میشود، فروشندگان کاملاً در معرض ریسک خریداران نامطمئن قرار میگیرند، زیرا از مزایای حفاظتهای پرداختی که پلتفرم ارائه میدهد، بیبهره میشوند. این امر میتواند منجر به تقلب، عدم پرداخت، یا مشکلات دیگر شود که در صورت استفاده از پلتفرم، به راحتی قابل مدیریت بودند.
هزینههای جابجایی
دور زدن پلتفرمها هزینههای جابجایی را نیز به همراه دارد، زیرا طرفین معامله دیگر از زیرساختهای تراکنشی که پلتفرم فراهم میکند، استفاده نمیکنند. این زیرساختها شامل سیستمهای پرداخت امن، مدیریت قراردادها و سایر ابزارهایی است که فرآیند معامله را تسهیل میکنند.
تضعیف اکوسیستم
دور زدن پلتفرمها میتواند پایداری و دوام مارکتپلیسها را به خطر بیندازد. وقتی تعداد زیادی از کاربران پلتفرم را دور میزنند، درآمد پلتفرم کاهش مییابد و این امر میتواند توانایی آن را برای ارائه خدمات باکیفیت، توسعه ویژگیهای جدید و حفظ امنیت کاهش دهد.
کمیسیون دادن چرا برای همه ذینفعان خوب است و چو سودی دارد؟
هرچند ممکن است پرداخت کمیسیون در ابتدا هزینهای اضافی به نظر برسد، اما مزایای متعددی برای تمامی ذینفعان به همراه دارد. در این ادامه به مهمترین مزایای پرداخت هزینه کمیسیون پرداخته میشود.
همسویی انگیزهها
مدل درآمدی کمیسیون باعث میشود که موفقیت اپراتورهای پلتفرم مستقیماً به موفقیت فروشندگان گره بخورد و این امر یک اکوسیستم همکاری را تقویت میکند. این همسویی انگیزهها برای پلتفرم این ظرفیت را ایجاد میکند تا ابزارها، منابع و پشتیبانی لازم را برای موفقیت فروشندگان فراهم کند.
هزینههای اولیه پایین برای فروشندگان
یکی از مزایای اصلی مدل کمیسیونی این است که فروشندگان میتوانند بدون پرداخت هزینههای راهاندازی سنگین به پلتفرم بپیوندند. این امر مدل را برای کسبوکارهای جدید یا کوچک جذاب میکند و موانع ورود را کاهش میدهد.
مقیاسپذیری
با افزایش تعداد فروشندگان و تراکنشها، درآمد اپراتور پلتفرم نیز افزایش مییابد، بدون اینکه هزینههای ثابت به طور قابل توجهی افزایش یابد. این مقیاسپذیری به پلتفرم اجازه میدهد تا در سرمایهگذاریهای بلندمدت برای بهبود خدمات و زیرساختها، که در نهایت به نفع تمامی کاربران است، سرمایهگذاری کند.
نرخهای کمیسیون منطقی
نرخهای کمیسیون معمولاً بسته به صنعت و خدماتی که پلتفرم ارائه میدهد، بین ۵٪ تا ۳۰٪ متغیر است. این نرخها معمولاً با توجه به ارزش افزودهای که پلتفرم ارائه میدهد، تعیین میشوند و در اکثر موارد، مزایای استفاده از پلتفرم به مراتب بیشتر از هزینه کمیسیون است.
پلتفرم چه امکاناتی در اختیار دو طرف ماجرا میگذارد که استفاده از آن دو سر سود است؟
پلتفرمها خدمات و امکانات متنوعی را برای طرفین معامله فراهم میکنند که استفاده از آنها را سودمند میسازد:
تسهیل تعاملات و معاملات
پلتفرمها فرآیندهای تعامل و معامله را ساده میکنند. برای مثال، آمازون طیف وسیعی از محصولات از جمله کتاب، موسیقی، پوشاک و غیره را ارائه میدهد و خرید را برای مشتریان بسیار آسان میکند.
بهرهمندی از اثرات شبکهای
پلتفرمها از دو نوع اثر شبکهای بهره میبرند:
اثرات شبکهای مستقیم: مانند فیسبوک، که با پیوستن هر کاربر جدید، ارزش پلتفرم برای کاربران آینده افزایش مییابد.
اثرات شبکهای غیرمستقیم: در بازارهای دوطرفه، وقتی یک طرف پلتفرم بهبود مییابد، طرف دیگر نیز از آن سود میبرد. برای نمونه میتوان به پلتفرمهایی مثل آچاره اشاره کرد.
زیرساخت دیجیتال
پلتفرمها به شدت بر فناوری دیجیتال، رایانش ابری، تحلیل دادهها و اتصال متکی هستند تا عملیات خود را اجرا کرده و مقیاس دهند. این زیرساختها امکان انجام معاملات امن و کارآمد را فراهم میکنند.
مقیاسپذیری
پلتفرمها به گونهای طراحی شدهاند که بتوانند به سرعت مقیاسپذیر شوند و میلیونها یا حتی میلیاردها کاربر و تراکنش را پشتیبانی کنند. این مقیاسپذیری به کسبوکارهای کوچک امکان میدهد تا به بازارهای جهانی دسترسی پیدا کنند.
حل مشکل مرغ و تخممرغ
منظور از مشکل مرغ و تخممرغ این است که برای موفقیت یک پلتفرم، باید هم عرضهکننده (مثلاً راننده، فروشنده یا ارائهدهنده خدمت) را جذب کند و هم تقاضاکننده (مثلاً مسافر، خریدار یا مشتری).
اما بدون عرضهکننده، کاربران نمیآیند چون چیزی برای استفاده نیست؛ بدون کاربر نیز عرضهکنندهها علاقهای به حضور در پلتفرم ندارند.
این یعنی هر طرف منتظر حضور طرف دیگر است تا خودش وارد شود. درست مثل این که ندانیم اول مرغ بوده یا تخممرغ!
نکته حائز اهمیت این است که پلتفرمها این قابلیت را دارند تا مشکل “مرغ و تخممرغ” را حل کنند. به این ترتیب که قبل از به وجود آمدن اثرات شبکهای، پلتفرم نیاز به جذب کاربران کافی از هر دو طرف دارد. برای مثال، آمازون به فروشندگان شخص ثالث اجازه داد محصولات خود را در پلتفرم عرضه کنند، که این امر تنوع محصولات را افزایش داد و تجربه مشتری را بهبود بخشید.
امنیت و اعتماد
تأمین امنیت و قابلیت اعتماد پلتفرم برای حفظ اعتماد کاربران بسیار مهم است. پلتفرمها سیستمهای امنیتی، مکانیزمهای حل اختلاف و سیستمهای بازخورد و رتبهبندی را برای ایجاد محیطی امن و قابل اعتماد برای معاملات ارائه میدهند.
حفاظت از دادههای کاربران
مدیریت و محافظت از دادههای کاربران مسئولیت مهمی است که پلتفرمها بر عهده دارند. آنها سیستمها و فرآیندهایی را برای حفاظت از حریم خصوصی و امنیت دادههای کاربران پیادهسازی میکنند.
نتیجهگیری
پلتفرمها نقش مهمی در تسهیل تعاملات و معاملات در اقتصاد دیجیتال امروز ایفا میکنند. دور زدن پلتفرمها ممکن است در کوتاهمدت صرفهجویی مالی به همراه داشته باشد، اما در بلندمدت، خطرات امنیتی، هزینههای جابجایی و از دست دادن مزایای متعددی که پلتفرمها ارائه میدهند، میتواند بسیار بیشتر از مبلغ کمیسیون پرداختی باشد.
پرداخت کمیسیون به پلتفرمها مزایای متعددی برای تمام ذینفعان از جمله همسویی انگیزهها، هزینههای اولیه پایین برای فروشندگان و ایجاد جریان درآمدی پایدار برای اپراتورهای پلتفرم به همراه دارد. علاوه بر این، پلتفرمها خدمات و امکانات متنوعی از جمله تسهیل تعاملات، بهرهمندی از اثرات شبکهای، زیرساخت دیجیتال، مقیاسپذیری، امنیت و اعتماد را فراهم میکنند که استفاده از آنها را برای طرفین معامله سودمند میسازد.
در نهایت، پلتفرمها با ایجاد اکوسیستمی که در آن تمام طرفین میتوانند به موفقیت برسند، ارزش افزوده قابل توجهی ایجاد میکنند و کمیسیونهای پرداختی را به سرمایهگذاری مثبت برای تمامی ذینفعان تبدیل میکنند.
نوشته چرا نباید پلتفرمها را دور زد اولین بار در شنبه مگ. پدیدار شد.
آخرین دیدگاهها